برای آرام جان

ساخت وبلاگ
بیا با هم پرواز کنیم که من دوست دارم کفتر زیاد هووووووووو هووووووووووو هووووووووووو با اینکه از تتلو خوشم نمیاد ولی لامصب ریتم آهنگاش خیلی فاز میده. آره خواستگارا واسه تو ریدن والاااااااااا شدیدا دارم با این احساس آزادی بی حسی به جنس مخالف حال میکنم.همش فکر میکنم چقدر خوب شد خودمو وابسته ی یه زندگی کسل کننده ی متاهلی نکردم،کی اونقدر احمقه که ازدواج کنه و اونقدر احمق تر که بچه دارم بشه و احمق تر از برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

آقا من امروز یه گندی زدم،یعنی جوری که برای درست کردنش مجبور شدم گند بزنم به روشویی. آفرین سوال خیلی خوبی پرسیدی غازچرون.چه گندی زدم؟ خب بذار حالا که بعد از این همه وقت دارم پست میذارم کامل همه چیو از اول بگم. یکی بود یکی نبود خا شوخی کردم حمله نکن امروز صبح وقتی که حدود ساعت یازده و نیم اینا بیدار شدم با یه صحنه ی زیبا مواجه شدم. من تو خونه کاملا تنها بودم مامان بخاطر کار بیمه ش رفته بود پیش سحر برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

خیلی دلم میخواد بگم از این بدترشم سرم اومده.ولی نیومده. خیر سرم میخواستم آتیش بزنم به مالم و ترم تابستون مجازی دانشگاه خوارزمی ثبت نام کنم در حالیکه هر واحد عمومی رو به اندازه ی خون باباشون میخواستن پول بگیرن فقط برای اینکه مجبور نشم ترم 9 بخاطر چندتا درس مزخرف معارف پاشم برم دانشگاه درحالیکه حتی بهم خوابگاهم نمیدن. ولی بگو چی شد؟ آفرین. من به اون سامانه ی مزخرف دانشگاهشون رفتم( تا الان فکر میکردم برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

با اینکه خیلی وقت نیست که اینجارو اپدیت کردم ولی نمیدونم چرا دلم تنگ شد. خب. من فارغ التحصیل شدم. به همین سادگی البته که هنوز در به دری های ترم تابستونم تموم نشده ولی در کل فارغ شدم. دیگه نمیرم بابلسر. اینا رو ول کنین قر تو کمرم فراوونه نمیدونم کجا بریزم؟  همین که دیگه مجبور نیستم اون جاده ی حوصله سر بری که چهارسال عمرمو اونم فقط شب رفتم و اومدمو تحمل کنم واسم کافیه.دیگه از گرمای مزخرف نیمسالای دو برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

امروز کنکور داشتم ولی نرفتم.با اینکه شصت تومن پول داده بودم واسه ی ثبت نام ولی حس کردم واقعا نمی ارزه.البته اینکه نخونده بودمم ممکنه تاثیر داشته باشه. دو هفته ی دیگه از ترم تابستونم مونده و من هنوز نرفتم بابلسر وسایلامو بیارم و معرفی نامه بگیرم،امیدوارم مشکلی پیش نیاد جدی جدی. خیلی دلم میخواد برم سر یه کاری ولی هنوز نتونستم یه کار درست و حسابی گیر بیارم،شاید حق با مامانه و اول باید تکلیف ترم تابست برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 36 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

بالاخره پاییز شد.شهرو چراغونی کنین آخییییییییییش.چی بود این تابستون کوفتی؟حالم از تابستون به هم میخوره. البته امیدوارم بهش برنخوره ولی تابستون عزیز تو خیلی گرم و مزخرفی جونم برات بگه که توی این مدت بالاخره پروژمو تموم کردم و یداله عزیز بعد از این همه سرویس کردن دهن بنده تا همون دقیقه ی نود آخرش بم داد هیفده نمرات ترم تابستونمم که ارسال شد و بالاخره تامااااااااام.فقط این تندیس کوفتی رو این پسره بای برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 38 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

امروز از اون روزاس که کلی چیز برای تعریف کردن دارم ولی نمیدونم کدومو باید تعریف کنم و اصلا باید از کجا شروع کنم. اول از همه اینکه ، جریان کار و جانبو و فلان و فلان کشک بود. یعنی حتی بابامم به عنوان پارتی به دردم نخورد. البته من اون هفته انواع اقسام امراضو تجربه کردم و اگرم زنگ میزدن نمیتونستم برم ولی اونا باید به هرحال زنگ میزدن.بی ادبا. و من همچنان دنبال کارم،البته یه لوازم التحریری رفتم که کار ک برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 59 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

این حجم از خوددرگیری مزمن در یک آدم بی سابقه س:/ حالا که فکرشو میکنم ممکنه بخاطر بیکاری و خونه نشینی بوده باشه.ولی به طرز خیلی به شخمم واری دیگه امیر واسم مهم نیست:/ غازچرون خررررررر چند ماهه داری ما رو سرویس میکنی هی گفتی دوسش دارم دوسش دارم حالا میگی واسم مهم نیست؟:| آقا به خدا نیست.خب بذار بگم دقیق چی شد. اقا نه نه نود و نه اومدم اینایی رو که میخوان زایمان کنن یا میخوان برن به عشقاشون اعتراف کن برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

نمیدونم الان که دارم اینو مینویسم قراره بعدا مهمترین شب زندگی شماره دویی ام داشته باشه یا نه؟ احتمالا باید داشته باشه.چمیدونم شاید احتمالا شب آشناییم با اونی باشه که فکر میکنم موهاش قراره فر یا مجعد باشه و عاشقش بشم.شایدم شبی باشه که از اینجا میرم. الان که دارم بهش فکر میکنم احتمالا این یکی ایتمم شماره های زیادی رو شامل میشه حالا هرچی.مهم اینه که امشب اولین مهمترین شب زندگیمه. چرا اینقدر مهمه؟بخاظ برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 57 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13

اینقدر همه چی یهویی شد که نمیدونم از کجا شروع کنم مساله اینجاس که چهارشنبه ی دو هفته پیش محمدحسین بهم زنگ زد و گفت که میتونم یه هفته برم مغازه ای که کار میکنه کمکش کنم چون دست تنهاس؟ از اونجایی که پولش یه نمه وسوسه برانگیز بود و دلم برای محمدحسینم میسوخت قبول کردم که برم. از اونجایی که برنامه داشتم پنجشنبه با گلی و زهرا رمضون برم میدون نقش جهان پس قرار شد که کارمو از جمعه شروع کنم. حقیقتا یه هفته برای آرام جان...ادامه مطلب
ما را در سایت برای آرام جان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghazcheroon بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 12:13